ماه زخمی به قلم روژان کاردان
پارت سوم
زمان ارسال : ۳۲۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
آدرس روستا رو توی ویز زدم. سه ساعت راه داشتم تا اونجا. آهنگی گذاشتم و راه افتادم. ناخودآگاه به این شش ماه فکر کردم.
تو دفترم نشسته بودم و داشتم پروندهی شاکی جدیدمو نگاه میکردم که با صدای جیغ زنی که پشت هم تکرار میکرد:
-میخوان سنگارش کنن! میخوان سنگ سارش کنن! تو رو خدا کمک کنید!
از اتاق بیرون رفتم و دیدم کوهیار و سوگل هم اومدن بیرون و با تعجب دارن به خانم روبهرو نگاه م
عسل
00عالی